پیامبر (ص) در سال دهم هجرت، آخرين حج را به جا آورد و به سوی
مدینه بازگشت . در روز هجدهم ذیحجه که قافله های بسیاری پیش
از پیامبر حرکت می کردند و عده ای از پسِ حضرت می آمدند، پیامبر
به سرزمین غدیر خم رسید . حضرت به فرمان الهی دستور داد سواران
و پیادگان توقف کنند، آنان که رفته اند، بازآیند و آنان که نیامده اند، برسند.
سپس بر انبوهی از جهاز شتران فراز رفت و خدای را سپاس گفت و از اینکه
به زودی از میان آنان خواهد رفت، خبر داد.
سپس از حاضران خواست درباره چگونگی ابلاغ رسالت وی گواهی دهند.
مردمان فریاد برآوردند: شهادت مي دهیم که تو پیام حق را ابلاغ کردی،
نصیحت کردی و جهاد نمودی. خداوند تو را پاداش نیکو دهد.
آنگاه رسول خدا (ص) از جایگاه والای خود در میان امت سخن گفت و از
حاضران بر اولویت خود گواه خواست و پس از شنیدن پاسخ های یکصدا
و بلند، دست علی علیه السلام را گرفت و با شکوهی شگرف و فریادی
رسا فرمود: « من کنت مولا فعلی مولاه » سه بار این جمله را تکرار و
بر یاوران و پذیرندگان ولایت او دعا کرد.
تصديق نمى كنيم ... اقرار نمى كنيم
حذيفة مى گويد: معاويه در روز غدير - بعد از منصوب شدن اميرالمؤمنين
عليه السلام ، از شدت ناراحتى برخاست و با تكبر به راه افتاد و با غضب
خارج شد در حالى كه دست راستش را بر ابوموسى اشعرى و دست
چپش را بر مغيرة بن شعبه تكيه داده بود. او همچنانكه با تكبر راه مى رفت
گفت: "محمد را بر اين گفتارش تصديق نمي كنيم و به ولايت على اقرار
نمى كنيم..."
خداوند اين آيه را درباره ى او نازل كرد: 'فَلا صَدَّقَ وَلا صَلّى وَلكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلّى
ثُمَّ ذَهَبَ اِلى اَهْلِهِ يَتَمَطّى...[ سوره قيامت: آيه 31 تا 34 ] «نه تصديق كرد و
نه نماز خواند، بلكه تكذيب كرد و پشت نمود، و سپس با حال تبختر به سوى
اهل خود به راه افتاد..»
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله خواست او را برگرداند و به قتل برساند، ولى از جانب
خداوند آيه نازل شد كه 'لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَك لِتَعْجَلَ بِهِ'[ سوره قيامت: آيه 16 ]
«در آن باره لسانت را حركت مده كه عجله كرده باشى» و اينگونه حضرت مأمور به
صبر گرديد.
منبع :عوالم: ج 3:15 ص 96 و 97 و 125.
آیا حیوانات و گیاهان بعد از مرگ به کلی نابود می شوند ؟...برچسب : نویسنده : hamidestan بازدید : 129